آدم های ِ وارونه (!) .

نظرات 97 + ارسال نظر
پوریا شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 05:36 ق.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

برف!
یوهو!

اوهوووم ... من شنیدم کلی خوشحال شدم برات . دیوانه تا اونموقع بیدار بودی ؟

پوریا شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:34 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

خو وقتی یه بابایی ساعت 3 و خورده ای زنگ می‌زنه و با آقای امینی یا اکبری یا هرچی کار داره، بعد تو که بیدار شدی از پنجرهٔ چسبیده به تختت یه نیگا به آسمون می‌ندازی و می‌بینی قرمزه و یادت می‌آد که باس امشب برف بیاد...
بعد نمی‌خوابی...

پوریا یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:39 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

آراسته! D:

دارم برات بابلدشتی :دی

پوریا دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:36 ق.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

دیدی برف چه می کنه؟
بیخود نبود این همه منتظرش بودم...

من که ندیدم دقیقا چه کرده اما اگه به این شدت بوده دمش گرم .

پوریا دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:51 ق.ظ

خود برف که آب شده...
منظورم اتفاق‌هاست...
اون چیزی که قرار نبوده اتفاق بیفته...تو منتظرش نبودی...
بعد یهو چشم وا می‌کنی...
می‌بینی که با کله افتادی توش...
درست وسطشی...

نگووووو .... چه خوب !

پوریا دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:53 ق.ظ

اوهوم...

هَپی شدیم برات !

پوریا دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:52 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

یه فکری..
ببین به نظرت یه پیج درست کنیم، مثلا تو فیس بوک...بیایم توش بنویسیم از موزیک و فیلم و کتاب و هرچی که شاخک‌های حسی‌مون رو تحریک کرده...خیلی ریز و جزیی...من بگم فلان آهنگ میوز ایترنال سانشاین رو یادم انداخت و تو مثلا بیای اون سکانسی که از همه بیشتر دوست داشتی رو بگی....فرقش با الان اینه که دیگه یواشکی نیست که فقط خودم و و خودت ببینیم...آدمای دیگه هم که عضو پیج شدن میان و می‌بینن و نظر می‌دن و اونا هم لذت‌هاشون رو شیر می‌کنن و اینا...
چطوره؟
بریم سمتش؟
اصن تو اف بی خوبه یا جای بهتری می‌شناسی؟
من به یکی دو نفر دیگه هم گفتم این ایده رو...فکرامون رو بذاریم رو هم ببینیم چی در می‌آد ازش...

پوریا دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:57 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

باران!
فعلا دو نفر پایه حرکت بودن. تو هم می‌دونم پایه‌ای دیگه. خب؟
حالا اسمش؟
منو یاد کافه می ندازه...اسمش رو میتونیم بذاریم کافه فلان یا کافه بهمان. یا کافه پاتوق. یا هرچی. بی کافه. با کافه.
فکر کن باسه اسمش. منم فکر می‌کنم. یه اسم گیرا و خوش‌آهنگ...
اسم بگو.
بعدش، پیدا شو. کمرنگ شدی دوباره.

پوریا دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:58 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

با شمام ها خانم آراسته.
بعله! D:

بعله بعله :دی

پوریا دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:00 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

امتاحانات تموم نشده، نه؟

نه والا یکی گنده ش تو راهه

پوریا دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:04 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

best
u've got to be the best
u've got to change the world

بابا ! ترکوندی مارو !

پوریا سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:24 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

کامنتی نیومد

پوریا سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:26 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

سام علیک

پوریا سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:28 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

امتاحان گنده‌ چاقولوئه رو دادی خبرم کن...
زحمت دارم باسه‌ت...
البت اگه حوصله شو داشتی و وقتشو...

پوریا سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:30 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

زحمت نوشتن یه متن کوتاه و جذاب چند خطی برای معرفی اون پیجی که می‌خوایم راه بندازیم...
که بزنیمش طاق صفحه هر کی می‌آد بفهمه داستان از چه قراره...
دست تنهات هم نمی‌ذارم...

پوریا سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:31 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

ببخشیندا خانم آراسته.D:
آره دیگه باران...

پوریا سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 04:54 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

بیا دیگه...می‌‌دونم امتاحان گنده چاقالو داری...به جاش منم ۶ ماهه ام..

پوریا پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:35 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

من هک شدم باران...
نمی تونم برم تو...

پوریا پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:37 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

درست شد

پوریا شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:14 ق.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

کجایی باران؟

اینجایم .

پوریا شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:33 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

خوبی؟

پوریا شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:35 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

فردا امتاحان تپل تره رو دادی منتظرتم...
دست خودتو می‌بوسه.
اوهوم خانم باران.

پوریا شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:39 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

بی‌حال و مزخرف هم جد و آبادته...
رفیقمونه ها...اینجور راجع به‌ش می‌گی...
باران!
می‌خوای کمرنگ باشی....پر رنگ باشی...ایتس alrite....اکی؟
اما باش دیگه...ازت می‌خوام اینو...رفیقیم دیگه...

پوریا شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:40 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

چاکریم دختر

پوریا سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:49 ق.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

:)
خوبه برگشتی...

پوریا سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:17 ق.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

متن ما چی شد؟
فعلا میزون نیستم و اصن بی‌حالم و ببین یه وضعی و اینا باسه فاطی تنبون نمی‌شه...

خیلی گیری ... خیلی :دی

پوریا سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:18 ق.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

هی! باران! نمی‌دونم چی باس بگم که چند لحظه هم که شده خوش باشی و خوب باشی...
اما خوب باش...خوش باش... i know که بعضی وختا همه چی گهه و آدم حالش به هم می‌خوره از عالم و آدم...خوب شو اما...

پوریا سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:19 ق.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

پیشنهادی باسه اسم کافه‌مون؟

باران : ))

پوریا سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:22 ق.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

من خوبم این روزا...خیلی خوب...از تابستون کوفتی به این‌ور انقدر آروم نبودم و شاد...توامان...یه شادی آروم...u know?
که یواش و بی سروصدا داره می‌خزه زیر پوستم و جونم....

خیلی خوبه ها ... جدی !

پوریا پنج‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:13 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

توی خودتی الان...ایتس اکی...
با خودت باش...نفس بگیر...
کم کمک سرتو میاری بیرون از لاک...وقتی خودت خودت رو پر کردی...
باش دیگه...همین!

این خیلی درست بود .

پوریا شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 05:58 ب.ظ

فعلا برم آراسته...

من جدا یاد مدرسه می افتم .

پوریا یکشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 06:10 ب.ظ

یه چیزی بگم؟
به نظر من و باسه من تمام داستان بلاگ نویسی و پیج راه انداختن و سفارش متن یه حربه و یه شیوه است باسه رفاقت کردن و خبر گرفتن و پرداختن به وجه اجتماعی غیر پول در بیار قضیه...با آدمایی که تو خودت در آزادی کامل و از روی میل شخصی انتخابشون میکنی...

هوم ...واقعا همینه !
چون زودتر خونده بودم کامنتت رو حواسم نبود برگردم و جواب بدم .

پوریا پنج‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 04:20 ق.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

تو هم این کامنت آخری رو پاک کن پیلیز...
می‌ام اینجا یادم می‌آد که ناراحت بودی (شدی) از حرفت (حرفم)

باشه :-)

پوریا پنج‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 06:57 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

مرسی!:)

;-)

پوریا جمعه 21 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:48 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

باران!
چطوری؟
هی....

خوبم رفیق جان! تو چطوری ؟

پوریا شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:50 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

منم که می‌دونی خوبم...

تو خوبی ...

پوریا دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 06:15 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

چه باحال...دوقلو داری...
شاکی بودیا ازش...ولی باحاله آدم که فکرشو می کنه...داوش دوقلو...

کلی فرق داریم باهم . کلی !!

پوریا دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 06:15 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

عکسه نیس یا باسه من لود نمی شه؟

واسه تو لود نمی شه

پوریا دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 06:17 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

رینی هم rainy بود مثلا...
خواستم یواشکی صدات کنم...

آهان ! باحاله رینی !

پوریا سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 04:47 ق.ظ

کافه هم راه افتاد...
Hamed Ghae هم فکر کنم دوست تو باشه...اونم مشتری کافه شد...

پوریا چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:09 ق.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

باران؟!
what's up?

پوریا چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:51 ق.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

باش با رفتنش...
برو تو خودت...
وقتشه...
look back

دیگه خسته شدم . از این دست و پا زدن های بیهوده !!

پوریا پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:27 ب.ظ

امروز چطور بودی باران؟

پوریا شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 05:09 ق.ظ

به دل روزگار کن رینی

اوهوم پوریا ... میبینی چه خوبه ؟! آروم میشه آدم یهو ...

پوریا دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:09 ب.ظ

هستم...:)
چطوریایی؟
روزگار چطوره؟

پوریا چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:41 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

هی!
میس یو باران...
چطور مطوری؟

پوریا چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:27 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

من خوبم باران.
گشنمه فقط. هنوز شام نخوردم. فک کنم باس نیمرو به راه کنم...قشنگ دلم داره ضعف می‌ره...خوابمم می‌آد...خوش به حالتون ها... مرفه بی دردین....در یخچالو وا می‌کنین پر غذا های خوشمزه...
بذار ببینم...قرمه سبزی می‌خوام...فسنجون...زرشک پلو با مرغ....آمممم...وبیا پلو...با ماست همچینی پرچرب...دیگه؟ شامی کباب...شما شامی کباب می‌دونین چیه اصن؟ هوهو...نیم عمرت بر فناست رینی...
میرزا قاسمی....کباب تاوه‌ای که تازه خوردم...اوه اوه اوه! قیمه رو بگو...با گوشت چرخ کرده و سیب زمینی سرخ کرده...دیگه...آممم...ای...کوکو سبزی و سیب زمینی...
برم. برم که همون نیمرو رو باس بزنم...هیچی غذا ندارم تو یخچال...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد