تو از من میپرسی...من از تو... خوبم...u know... مث اینم هنوز...http://myconfessions.blogfa.com/post-271.aspx هیچی عوض نشده... با این شهرتون... تابستون شده انگاری...
اهان. تبریز. تا تهش رو نخوندم... گفتی همه برفای این دیار مال تو که خالی بند...اینجا مث گه آسمونش صافه و حتی سرد اونجوری هم نیس که بچپی تو پالتوت از سرما وقتی شبا میری قدم بزنی...شِت! کوفتت بشه ( در جواب کوفت شدن سی سالهگی)
به صورت دیفالت فِک میکنم همه تهرانین... مگه اینکه خلافش ثابت شه... پس از این ترکای حسابیای... نه ازین ترک سوسول تهرانیا ...کیفی یاخچیدی؟ ساغول! یاشا!
یکی از مزایای سیستم بلاگ اسکای اینه که وقتی رو اسم طرف کلیک کنی شناسنامه شو میاره. و من فک کرده بودم که تو قبلا این کارو کردی و میدونی تبریزی ام. اون تیکه های ترکی که من نوشتم هیچ کدوم از همشهریای شما عمرا بتونن تلفظ کنن حتی :دی ترکی حرف زدنتم بامزه ست ! :دی
بآران تازه زنم هستی...اینو میدونستم... 22...اینم میدونستم...حالا یا تو نوشتههات بود یا تو کامنتات....یادم نیس... پست جدیدم گذاشتی... از مزایاش میگفتی راستی...
: )))))) من جدا ترکیدم یهو . همون یه مزیتُ داره :دی خودتم پست جدید گذاشتی. فک نکنی نفهمیدیم. نه آخه باران اسم زن میتونه باشه فقط . مثلا اگه اسم غضنفر بود نمی شد جنسیت رو زن نوشت که. خلاصه مطمئن نباش زن باشم
حالا که فهمیدم باران ۲۲ ساله از تبریزی یه تقاضا داشتم... اگه ممکنه اون خانم سک. سیا بودن که خوردیشون...اونا رو ساعت ۱۲ شب به بعد که بچهها میخوابن بذارین بیان بشینن سر جاشون اون بالای بلاگت... پینوشت: حالا چه گیری دادم به اونا ها...
ببین ! من یه کالکشن از همه ی دخترای بیــــب برات می فرستم که شب و روز نگاشون کنی منت منم نکشی .خوبه ؟:دی
نه بابا! کیفش به این بود که اون بالا بشینن رو تاج بلاگت...پاهاشون رو همچین بیخیال و سرخوش دراز کنن و تو هم همینجور که تازه تازه متن قبلی رو تموم کردی و متن بعدی رو تازه تازه داری شروع میکنی به خوندن یه نیگا بندازی بهش که یله لم داده و عین خیالش هم نیس که نیس..
: )) عجب اشتباهی کردم اونُ گذاشتم اون بالا . باشه یه کاریش می کنم
بعد یه سوال فنی: تو میخوای فکر کنی...فارسی فکر میکنی یا ترکی؟ جدیا...
تُرک گیر آوردی ؟؟ ما که فقط ترکی صحبت میکنیم . ولی ... تو روحت پوریا ! ما جدا به چه زبونی فک میکنیم ؟ : )) من واقعا جفتش . بعضی وقتا انگلیسی ام فک میکنم .
یه بار یه نقل قول کردی از یه نفر که:"بدون عشق میشه زندگی کرد اما بی غرور هرگز". اینم نظر منه: بی عشق میشه زندگی کرد گیرم بی حوصله و ملول و دلخسته. بی غرور نمیدونم میشه زندگی کرد یا نه. من نمیتونم. اما بی موزیک، بی سینما، بی تصویر، بدون هنر هرگز. من میمیرم بی اینها...
مچکرم که اینارو میگی و کاملا با خوندن بلاگت میشه متوجه شد همه این ها رو . ما به روح هنرمند و هنر دوست شما احترام میذاریم کلی .
صادق عاشق هواشناسیه...همون که گفتم عاشق برفه...بعد گفته اگه برف بیاد اینجا باید جمعه شب باشه... یعنی فردا شب ممکنه شال و کلاه کنم برم تو برف...خودم که خیلی امیدوارم اینجوری شه...
امیدوارم امشب بباره . الان و این ساعت تا جائی که من میدونم تهران آفتابیه .
من الان عاشق این ترانه و آهنگ میوز شدم. Come into my life Regress into a dream We will hide And build a new reality Draw another picture Of the life you could have had Follow your instincts And choose the other path
You should never be afraid You're protected from trouble and pain Why, why is this a crisis in your eyes again
Come to be How did it come to be Tied to a railroad No love to set us free Watch our souls fade away And our bodies crumbling Don't be afraid I will take the blow for you
And I've had recurring nightmares That I was loved for who I am And missed the opportunity To be a better man اسم آهنگش Hoodoo ئه...
یه جاهاییش منو یاد ایترنال سانشاین میندازه... etrenal sunshine of spottles mind اونجاهایی که جیم کری دست کیت وینسلت و گرفته و دارم تو تاریکی لب ساحل فرار می کنن ا زاون نوره...
کلی دوس داشتم این فیلمُ . کلی ام مرسی واسه آهنگ و لینک .
آره. حدس می شد زد با چیزایی که صادق گفته بود... حالا حالا هم می اد انگاری...ازینا که کلا همه چی تعطیل می شه... این جا که صافه. goddamn... یعنی امشب نیاد رسما حال صادق رو می گیرم...باهاش شرط کردم...
صادق تبریزُ گفته بوده برادر من ،چیکار به اون بنده خدا داری :دی
خدایــــــا وعده بهشت پیشکش
این دنیای من را جهنم نکن!
سلام عزیزم
لینکت کردم
مرسی .
what's up?
Nothin
بذار خدای فراموشی فرمون برونه...
بذار یادت بره...
چند روز...
بزن بیرون...برو سفر...
چند روز ؟؟ ماه ها گذشته ...
چند روز بزن بیرون...
برو سفر...الانم که سرده...برو یه جای گرم...برو کیش...دوچرخه...دریا...ساحل...فضا رو عوض کن...
اگه اومدین و نبودم بدونین مسافرتم .
ایول..برو بچه...
شما که میای به ما سر می زنی حداقل یه آمار بده منم مطالبتو بخونم
این چرا اسمش دری وریه....باحاله...ایول...
خیلی دوس دارم نوشته هاشُ !
اون خانم سک. سیا رو چیکار کردی؟ زورت به اونا رسیده؟
آره. رگ گیرتم گلمبه شد(!) :دی
طفلیا...
از کجا می گی؟ چی شد فهمیدی؟ کیه؟چیه؟
کی و چی شو نمی دونم . کنجکاو شدی یهو . خودشون میدونن کیان .
بعد تو امتاحان نداری مگه؟
این وقت شب...
نه !
خو نداری دیگه...
آهان!
دیشب که یهویی کنجکاو شدم چون فک کردم سیاه مشقها هم در زمره "جفت بلاگها"ست...
خب اینجارو بخونن سیاه مشق هارم می خونن دیگه . انی وی منظورم اونجا نبوده .
خوبی خودت؟
خودمم خوبم . مرسی !
تو از من میپرسی...من از تو...
خوبم...u know...
مث اینم هنوز...http://myconfessions.blogfa.com/post-271.aspx
هیچی عوض نشده...
با این شهرتون...
تابستون شده انگاری...
منم گاهی بوده که دلم خواسته زن باشم...
اون وقتا بیا جاهامون عوض...
من این روزا دلم به شدت می خواد. توام یه کاری کن دلت زودتر بخواد .
کجا برف اومد؟
نامرد!
اهان. تبریز. تا تهش رو نخوندم...
گفتی همه برفای این دیار مال تو که خالی بند...اینجا مث گه آسمونش صافه و حتی سرد اونجوری هم نیس که بچپی تو پالتوت از سرما وقتی شبا میری قدم بزنی...شِت!
کوفتت بشه ( در جواب کوفت شدن سی سالهگی)
خب مال تو دیگه. وردار ببر :دی
دوست تبریزی نداشتم. خوشبختم. پوریا هستم.
نمی دونستی من تبریزی ام ؟!
سلام پوریا !
به صورت دیفالت فِک میکنم همه تهرانین...
مگه اینکه خلافش ثابت شه...
پس از این ترکای حسابیای... نه ازین ترک سوسول تهرانیا ...کیفی یاخچیدی؟ ساغول! یاشا!
یکی از مزایای سیستم بلاگ اسکای اینه که وقتی رو اسم طرف کلیک کنی شناسنامه شو میاره. و من فک کرده بودم که تو قبلا این کارو کردی و میدونی تبریزی ام.
اون تیکه های ترکی که من نوشتم هیچ کدوم از همشهریای شما عمرا بتونن تلفظ کنن حتی :دی
ترکی حرف زدنتم بامزه ست ! :دی
از مزایاش میگفتی...D:
بذار برم رو اسمت کلیک کنم ببینم چی میگه...
گوشی...
بآران
تازه زنم هستی...اینو میدونستم...
22...اینم میدونستم...حالا یا تو نوشتههات بود یا تو کامنتات....یادم نیس...
پست جدیدم گذاشتی...
از مزایاش میگفتی راستی...
: ))))))
من جدا ترکیدم یهو . همون یه مزیتُ داره :دی
خودتم پست جدید گذاشتی. فک نکنی نفهمیدیم.
نه آخه باران اسم زن میتونه باشه فقط . مثلا اگه اسم غضنفر بود نمی شد جنسیت رو زن نوشت که. خلاصه مطمئن نباش زن باشم
نه بابا زنی!
سنسورت خیلی قویتر از اینه که نره خر باشی...
شما میگی لابد زنم دیگه :دی
حالا که فهمیدم باران ۲۲ ساله از تبریزی یه تقاضا داشتم...
اگه ممکنه اون خانم سک. سیا بودن که خوردیشون...اونا رو ساعت ۱۲ شب به بعد که بچهها میخوابن بذارین بیان بشینن سر جاشون اون بالای بلاگت...
پینوشت: حالا چه گیری دادم به اونا ها...
ببین ! من یه کالکشن از همه ی دخترای بیــــب برات می فرستم که شب و روز نگاشون کنی منت منم نکشی .خوبه ؟:دی
نه بابا!
کیفش به این بود که اون بالا بشینن رو تاج بلاگت...پاهاشون رو همچین بیخیال و سرخوش دراز کنن و تو هم همینجور که تازه تازه متن قبلی رو تموم کردی و متن بعدی رو تازه تازه داری شروع میکنی به خوندن یه نیگا بندازی بهش که یله لم داده و عین خیالش هم نیس که نیس..
: ))
عجب اشتباهی کردم اونُ گذاشتم اون بالا .
باشه یه کاریش می کنم
بعد یه سوال فنی:
تو میخوای فکر کنی...فارسی فکر میکنی یا ترکی؟
جدیا...
تُرک گیر آوردی ؟؟ ما که فقط ترکی صحبت میکنیم . ولی ...
تو روحت پوریا ! ما جدا به چه زبونی فک میکنیم ؟ : ))
من واقعا جفتش . بعضی وقتا انگلیسی ام فک میکنم .
خب الان که داشتی بهش فکر میکردی ترکی فکر کردی یا فارسی؟
حالا خیلی مهم هم نیستا...
اصن خود اینکه فکر میکنی مهمه...
تقصیره منه که تو رو جدی میگیرم . دهه :دی
دیوانه شوخی کردم...عکس رو میگم...انی وی مرسی که گذاشتی...۱۲ به بعد...ولی شوخی میکردم...همون قالب ساده خودت بیتره...
بهه ! این همه جون کندم من . گرفتیا :دی
نه خودم این قالبُ دوس دارم .
مرسی!
یکی طلبت...
هورا ... من ذوق مرگ شدم . 30 تا کامنت : ))
تا ۳ رقمی بشه کار زیاد داریم D:
دست خودتو می بوسه
عنایت شما رو میطلبه...
هستمت ... برو !
(چی گفتم)
خواهش می کنم...اول شما بفرمایین...
یه بار یه نقل قول کردی از یه نفر که:"بدون عشق میشه زندگی کرد اما بی غرور هرگز".
اینم نظر منه:
بی عشق میشه زندگی کرد گیرم بی حوصله و ملول و دلخسته.
بی غرور نمیدونم میشه زندگی کرد یا نه. من نمیتونم.
اما بی موزیک، بی سینما، بی تصویر، بدون هنر هرگز. من میمیرم بی اینها...
مچکرم که اینارو میگی و کاملا با خوندن بلاگت میشه متوجه شد همه این ها رو .
ما به روح هنرمند و هنر دوست شما احترام میذاریم کلی .
چقدر خوبه این پست آخرت...
اون fade شدنش...
چقدر خوبه...
متنش که مال من نیست اما این فِید شدن یکی از حرکتای مورد علاقمه .
امروز مدار صفر درجه دیدیم بد جوگیر شدیم .
کمرنگی؟
من که هرشب میام
صادق عاشق هواشناسیه...همون که گفتم عاشق برفه...بعد گفته اگه برف بیاد اینجا باید جمعه شب باشه...
یعنی فردا شب ممکنه شال و کلاه کنم برم تو برف...خودم که خیلی امیدوارم اینجوری شه...
امیدوارم امشب بباره . الان و این ساعت تا جائی که من میدونم تهران آفتابیه .
فارسیت هم خوب خوبه ها راستی...D:
یکی از مزایای نوشتنم اینه که لهجه توش معلوم نمیشه . مزایای دیگه شم خودت میدونی : ))
من الان عاشق این ترانه و آهنگ میوز شدم.
Come into my life
Regress into a dream
We will hide
And build a new reality
Draw another picture
Of the life you could have had
Follow your instincts
And choose the other path
You should never be afraid
You're protected from trouble and pain
Why, why is this a crisis in your eyes again
Come to be
How did it come to be
Tied to a railroad
No love to set us free
Watch our souls fade away
And our bodies crumbling
Don't be afraid
I will take the blow for you
And I've had recurring nightmares
That I was loved for who I am
And missed the opportunity
To be a better man
اسم آهنگش Hoodoo ئه...
یه جاهاییش منو یاد ایترنال سانشاین میندازه...
etrenal sunshine of spottles mind
اونجاهایی که جیم کری دست کیت وینسلت و گرفته و دارم تو تاریکی لب ساحل فرار می کنن ا زاون نوره...
کلی دوس داشتم این فیلمُ . کلی ام مرسی واسه آهنگ و لینک .
http://eng.shiwaw.net/M/Muse/Muse---Hoodoo.mp3
لینک دانلودش...
http://eng.shiwaw.net/M/Muse/
اینم لینک کلی از آهنگاش...شایدم همهاش...
آره. حدس می شد زد با چیزایی که صادق گفته بود...
حالا حالا هم می اد انگاری...ازینا که کلا همه چی تعطیل می شه...
این جا که صافه. goddamn...
یعنی امشب نیاد رسما حال صادق رو می گیرم...باهاش شرط کردم...
صادق تبریزُ گفته بوده برادر من ،چیکار به اون بنده خدا داری :دی
تهرانو گفته بود امشب...
خواستم صادقُ نجات داده باشم مثلا ...
آره ... اینم شنیدم ... آخی !
مچکرم .
توام خواب نداریا...
پوریا من پیدات نمی کنم . پاکت که میکنم دیگه تو سرچا نیستی . عجبا!!
چه میدونم والا...
آها! سرچ رو که خاموش کردم...که کسی نتونه...
دست شما درد نکنه :دی
انی وی دیدیمت . خوشحال شدیم :دی
الان اونجا برفه هنوز؟
زمین که بله ولی دیگه نمی باره !!
ادت کردُم...
چطوری آراسته؟
مگه مدرسه س اینجا ؟
عکسات خیلی خوب بودن . لازم به ذکره که من همه جا خلوتم . اف بی بیشتر !
اسم دخترمو میذارم برف...
عقدهای شدم...
:دی